دمی با سفرنامه ناصرخسرو بلخی

ساخت وبلاگ

به سلسلۀ معرفی گنجینه های پربهای فرهنگ و ادب دیرینه سال سرزمین خویش، اینک توشه های نابی از سفرنامه ناصر خسرو بلخی را برای تان هدیه می کنیم و قبل از همه لازم به یاددهانی است که حکیم ناصر خسرو قبادیانی بلخی به سال ۳۹۴ هجری در قبادیان بلخ زاده شد. هنوز جوانی نوخاسته یی بود که در کار دبیری ورزیده شد چهل ساله بود که تحول فکری در نهادش پدید آمد. او می کوشید به جهان آن سوی الفاظ و ظواهر نفوذ کند و از راز های پیچیدۀ جهان و زندگی آگاهی یابد. سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی بلخی کتاب و گزارشی از یک سفر هفت ‌ساله اوست که از ششم جمادی الاخر سال ۴۳۷ هجری قمری از مرو آغاز یافته و به سرخس، نیشابور، جُوَین، بَسطام، دامغان، سِمنان، رَی، قوهه، قزوین، بیل، قَپان، خَرزَویل، خندان، شِمیران، سَراب، سعدآباد، تبریز، مرند، شام، بیروت، بیت‌المقدس، مکه، مدینه، سودان، جده و اصفهان انجامید و سرانجام در جمادی الاخر سال ۴۴۴ با بازگشت به بلخ پایان یافت.

سفرنامه ناصر خسرو دارای سبک ساده و جذاب است. او مشاهدات عینی خود را در قالب نثر بسیار جذاب و خواندنی بیان کرده است.

ناصر خسرو قبادیانی در نوشتن صاحب سبک است و معمولا ازعمل خاص یا چیزی که دیده صحبت می‌ کند. از شواهد موجود در سفرنامه میتوان متوجه شد که آن را بعد از سفر از روی یادداشت ‌های میان راه نوشته است.

ناصر خسرو با توصیف شهرها با نثری ساده، اعتماد خواننده را جلب می‌ کند، او تلاش نمی‌ کند با مهارت‌ های لفظی خواننده را تحت تأثیر قرار دهد، بلکه سعی میکند با شرح دیدنی ‌هایی که طی سفر دیده است، این کار را انجام دهد.

ناصر به سادگی از کنار اشیاء گذر نکرده، بلکه حق چشم و گوش را به نیکی ادا نموده و آن چنان دیده های و مشاهداتش را وصف می کند که گویی این ماییم که چشم دید خود را بازگو می کنیم.

ناصر خسرو مدح و ستایش پادشاهان و دولت مردان را کاری خطا میدانست، زیبا پرستی وسخن راندن در بارۀ زیبا رویان راهم نمی پسندید، اوعقیده داشت که بالاترین مرتبتِ شرف آن است که انسانی خِرد را به کار اندازد، پرده های ظواهر را بشگافد و به درون اشیا رسوخ کند و بر ضد بدی ها و بدان بستیزد.

ناصر خسرو بلخی شاعر و نویسنده بزرگ و چیره دست زبان دری است و سفرنامۀ او از کتابهای با ارزش این زبان محسوب می گردد. وی در باره فلسفه نیز کتاب های مهمی نوشته است که به گونه نمونه کتاب قانون اعظم در باب منطق و فلسفه را میتوان نام برد.

اینک از لابلای اوراق پربار این کتاب ارزشمند برگی را انتخاب نموده و ارمغان شما ادبدوستان میداریم.

و بیست و سیوم شعبان به عزم نیشابور بیرون آمدم و از مرو به سرخس شدم که سی فرسنگ باشد و از آنجا به نیشابور چهل فرسنگ است. روز شنبه یازدهم شوال در نیشابور شدم.

چهارشنبه آخر این ماه کسوف بود و حاکم زمان طغرل بیک محمد بود، برادر چَغری بیک.

و بنای مدرسه‌ای فرموده بود به نزدیک بازار سراجان، و آن را عمارت می‌ کردند، و او خود به ولایت ‌گیری به اصفهان رفته بود بار اول و دویم ذی القعده از نیشابور بیرون رفتم در صحبت خواجه موفق، که خواجهٔ سلطان بود...

+ نوشته شده در سه شنبه یکم اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۲:۲۲ ب.ظ توسط مصطفی اورهان  | 

اولویت نیکی به مادر...
ما را در سایت اولویت نیکی به مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mstafa بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 7 اسفند 1402 ساعت: 4:34