نگاهی به داستان نویسی افغانها در هجرت

ساخت وبلاگ

مهاجرت پیامد‌های مثبت و منفی بی ‌شماری را در قبال دارد، به‌ خصوص که در ابتدای مهاجرت این پیامد‌های منفی ‌اش بسیار زیاد است. انسان از داشته ‌های خودش دور می ‌شود و با زندگی و نیازمندی های جدیدی مواجه می ‌‌گردد. این آغاز دوبارۀ وقت، انرژی و توان زیادی لازم دارد. طبعاً فرصت استفاده از مهارت‌ های گذشته را از او می ‌گیرد. بناً بسیاری از نویسندگان زمانی که هجرت می‌ کنند برای مدتی دچار تشویش، سراسیمگی و سردرگمی می ‌شوند. این ‌که دوباره بتوانند توانایی‌ های خود را به دست آورند و دوباره تجدید قوا کنند و به راهی که در گذشته می ‌رفتند ادامه بدهند، هم معلوم نیست. به همین خاطر است که بسیاری از نویسندگان ما و هر جامعۀ دیگر، پس از آن ‌که از محیط بومی جدا می ‌شوند و مهاجرت می ‌کنند، کم ‌کار می‌ شوند و بعضی هم‌ از نوشتن دست می ‌کشند، اما یک عده محدود هم با وجود دور بودن از فعالیت های ادبی و پژوهشی محدوده جغرافیایی زادگاه شان میتوانند به نوشتن رمان و داستان های خوبی دست یابند.

در کشور ما ادبیات داستانی طوری که دیده می شود از همان نخستین نمونه ها تا امروز با واقعیت‌های زندگی اجتماعی در پیوند بوده و بدین وسیله نویسنده گان ما کوشیده اند تا به بیان وقایع و حوادث زند‌گی اجتماعی مردم بپردازند و بیانگر ارزش ‌هایی چون عدالت، آزادی، وطندوستی، هجرت و امثال اینها ‌باشد.

از این رو میتوان گفت که داستان معاصر ما آیینه است که سیر تحولات اجتماعی جامعه ما در آن در آن انعکاس یافته است.

طوری که دیده می شود ادبیات داستانی به عنوان یک شیوۀ جدیدی از نویسندگی در کشور شکل گرفته و طی سال های گذشته به رشد و بالندگی رسیده است، اما با تأسف باید گفت که تعداد نویسندگان ما بسیار کم بود و تعداد آثاری هم که بتواند به عنوان ادبیات داستانی افغانستان معرفی شود و از ادبیات داستانی افغانستانی نمایندگی کند بسیار اندک بوده اند.

ادبیات داستانی در واقع با دیگر ژانرهای ادبی فرق می ‌کند. ادبیات داستانی برای ایجاد خود، نیاز به زمان دارد. به عنوان مثال می ‌توان یک غزل و یا یک قطعه شعر را در مدت کوتاه‌ نوشت، ولی یک رمان درمدت کوتاهی نمی تواند نوشته شود. نوشتن یک رمان نیازمند به سال‌ ها وقت است. نیازمند به یک ثبات و آرامشی است که نویسنده بتواند آن را به پایان برساند. به همین خاطر، چون ما این ثبات را در زندگی اجتماعی و فردی خود نداشته ‌ایم بناً آثار داستانی، به ‌خصوص رمان کمتر داریم.

در دیار هجرت هم نویسندگان ما از وضعیت ذهنی و فکری خوبی برخوردار نبوده و نیستند، هنوز نگرانی و تشویش مسائل اجتماعی خود را دارند و داستان هایی را هم که می‌ نویسند در حال و هوای جامعۀ خود شان و براساس تشویش و پریشانی های گذشته شان است. از خوانندگان و منابع الهام بخش شان دور هستند، با مسائل جدیدی هم که دست به گریبان هستند، تعامل قناعت ‌بخشی ندارند. این مشکلات و کشمش ‌ها با تمام قوت شان در برابر نویسندگانی قرار دارند که از مهاجرت آن ها زمان زیادی نمی‌ گذرد.

تعداد اندکی از نویسندگانی که سال های قبل مهاجرت نموده و با فرهنگ، زبان و مسایل اجتماعی کشورهای بیگانه ارتباط برقرار کرده ‌اند، طبعاً می ‌شود نسبت به آن‌ ها دید مثبتی داشت و گفت که آن ‌ها هم تا حدودی تجربیات گذشته را دارند و هم از دستاورد‌های جدید بهره‌ مند شده ‌اند و از ترکیب این هردو می ‌توانند آثار خواندنی را خلق کنند.

طوری که گفته شد تحولات اجتماعی همانگونه که تأثیر مستقیمی بر دیگر جنبه ‌های زندگی دارد بر ادبیات و داستان ‌نویسی هم دارد. در واقع ادبیات، هنر و شکل‌ های مختلف ادبیات از قبیل داستان، در رابطۀ تنگاتنگی با زندگی است. داستان نویس همانگونه که وضعیت‌های مختلف زندگی و مسایل مربوط به زندگی را بازتاب میدهد خودش هم تحت تأثیر وضعیت‌های اجتماعی است.

نوشتن داستان و رمان مستلزم یک وضعیت اجتماعی نسبتاً آرام است که نویسنده بتواند برای نوشتن یک رمان برنامه ‌ریزی کند و مطمئن باشد که زمان کافی برای اجرای طرح خود دارد. اگر وضعیتی را که ما در سال های گذشته داشتیم می‌ توانست ادامه پیدا کند، طبعاً ادبیات ما سیر رشد خود را طی می ‌کرد و ما شاهد آثار ادبی و داستانی بیشتر و بهتری می بودیم. هرچند این تغییرِ اوضاع و پراکنده شدن نویسندگان به اکناف و اطراف جهان، سکتگی‌ای را در پیشرفت و رشد ادبیات ما ایجاد نموده است ولی با آنهم میتوان نسبت به وضعیت آینده ادبیات داستانی افغانستان خوش بین بود، دلیلش هم این است که نسل جدیدِ نویسندگان ما خوشبختانه پرمطالعه وبه معیارها و اصول ادبیات معاصر آشنا می باشند. آثاری هم که در این اواخر نوشته شده نشان می ‌دهند که ادبیات و به ‌خصوص ادبیات داستانی ما گام ‌هایی را به پیش برده و طبعاً این رشد و این حرکت متوقف نمی ‌شود. مهاجرتِ نویسندگان ما به کشورهای بیگانه هرچند مشکلات و سکتگی در کار شان ایجاد کرده است اما از طرفی باعث آشنایی بیشتر آنها با ادبیات و معیارهای ادبی جهانی گردیده که این می ‌تواند بر رشد و تعالی سطح کارشان تأثیرگذار باشد.

+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی ۱۴۰۲ ساعت ۹:۱۵ ق.ظ توسط مصطفی اورهان  | 

اولویت نیکی به مادر...
ما را در سایت اولویت نیکی به مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mstafa بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 17:49