در گرامیداشت از هفتمین سال وفات شاد روان ظاهر هویدا

ساخت وبلاگ

روانشاد ظاهر هویدا ستاره درخشان و بی بدیل هنر موسیقی افغانستان با صدای دل انگیز و آهنگهای زیبایش جایگاه خاصی در عرصه موسیقی کشور برای خود اختصاص داد. هرچند هفت سال از مرگ این هنرمند همیشه جاوید می گذرد اما یاد و خاطره و صدایش در قالب آهنگ هایش همچنان در دل و اندیشه هنر دوستان باقیست.

ظاهر هویدا در نهم حوت ۱٣٢٣ خورشیدی در ولایت بامیان چشم به جهان هستی گشود.    با سپری نمودن دوران طفولیت روانه ولایت باستانی بلخ گردیده ومزار شاه اولیا اقامت گزید. دوران کودکی و نوجوانی را با فقر سپری کرد، اما هیچگاهی همت والای خود را از دست نداد. هنوز هفت سال داشت که شامل صنف اول درمکتب سلطان غیاث‌الدین مزارشریف شد. درهمان ایام پدرش به ‌سبب بیماری در شهر مزارشریف جهان فانی را وداع نمود. مرگ پدر آغاز روزها و سال های دشوار زندگی ‌اش بود. پس از آن به دلیل مشکلات اقتصادی عزم سفر به‌ سوی کابل کرد.

ظاهر هویدا همین که به دوره جوانی پا نهاد چندی به کتاب رو آورد. می‌ خواند، می ‌نوشت، حاشیه برمی ‌داشت و کم کم شعر می‌ سرود؛ ولی آشتی ‌‌ناپذیری ‌های روانی ‌اش نگذاشت که این دوران به درازا بکشد. حساسیت او در مقابل شعر باعث آن شد که دیگر نباید تنها سرود های خودش را بخواند. همین انگیزه باعث شد که در سال ۱۳۴۳ آرکستر آماتور کشور را بنیان بگذارد.

با بنیان گذاری این آرکستر ظاهر هویدا توانست نزدیکی و ارتباط بیشتر و مستحکم تری با نقش آفرینان، کمیدین ها، نویسندگان و سرود پردازان پیدا کند.

سالهای بعد در برنامه های "قطی عطار" و "نمایش رادیویی" حال و هوای دیگری گرفت و درخشش بی مانند از خود به نمایش گذاشت. سپس به‌ طنز و فکاهی رو آورد و روزگار نسبتاً طولانی تری را در طنزپردازی به سر برد.

ظاهر هویدا پس از سال ‌های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ روز تا روز رنجورتر و خشمگین ‌تر می ‌شد. کم سخن می ‌زد و کمتر می ‌خندید. زمانی هم در پی بیداد رژیم وقت دروازه‌های رادیو و تلویزیون به رویش بسته شد و زندگی این هنرمند آزاده بار دیگر به سرگردانی‌ها و آوارگی‌ های نخستین،‌ یعنی خم ‌و پیچ کوچه ‌ها و دکان ‌ها کشیده شد. مدت را در دکان نه‌ چندان پر رونقی به‌ نام "خوراکه فروشی شور و شیرین" به کار پرداخت و پس از ورشکست شدن در برابر فروشگاه ‌های رنگین ‌تر، به تکسی ‌‌رانی رو آورد. گویی به اینگونه می ‌خواست سرگردانی‌ هایش را شتابنده ‌تر بپیماید.

در فرجام مانند اینکه خستگی درمان ناپذیری در او لانه کرده باشد از کار و زحمت کشی های روزانه پا کشیده و خودش را در خلوت تنهایی چاردیوار خانه افگند و خاموشی گرفت.

ظاهر هویدا یازده سال پیهم با آشفتگی‌ها و توفان ‌های درون خویش در آویخت و با خود جنگید تا پیوندهایش با یار و دیار نگسلد؛ ولی در پایان یک ستیز فرساینده با خویشتن، در راه بی‌ برگشت گام نهاد و با شهر و دیارش وداع نمود. با هجرت از وطن مدت دو سال را در کشور هندوستان سپری کرد، سالیان بعد روانه کشور آلمان شد و روزگار دراز یعنی تا آنگاهی که درد جانکاهی به سراغش آمده و نیرویش را مکیدن گرفت در همان جا به سر برد.

در آخرین روزها حیات که از بیماری شدید رنج می ‌برد، در یکی از روز ها آرامشی در او پدید آمد که دیگر از آن همه درد و ناراحتی خبری در وی به نظر نمی رسید.

آری! ظاهر هویدا در اخیر یک عمر کارهای شایستۀ هنری و در پایان درد و رنج روزگار آشفته هجرت و دوری از وطن سرانجام به تاریخ پانزدهم حوت سال ۱٣۹٠ خورشیدی چشم از جهان فانی فروبسته و بدرود حیات گفت. 

روحش شاد و صدایش همیشه در دل هنردوستان و علاقمندان آوازش طنین افگن باد!

اولویت نیکی به مادر...
ما را در سایت اولویت نیکی به مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mstafa بازدید : 175 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 15:22