گلبرگی از ادبیات جهان

ساخت وبلاگ

محمد نصرت مشهور به عزیز نسین شاعر و طنزنویس مشهور کشور ترکیه به تاریخ بیستم دسامبر سال 1915 میلادی در خانواده مردی به نام عزیز دیده به جهان هستی گشود. با فراگیری آموزش های دوره ابتدائیه و ثانوی دوره مکتب، وارد پوهنتون افسری شد ولی بعدها از این شغل استعفا داد و ازکسوت نظامی گری بیرون شد. او پس از این دوره به کارهای مختلفی نظیر روزنامه ‌فروشی، کتاب‌ فروشی، عکاسی و حسابداری روی آورد، اما در نهایت به نویسندگی پرداخت. سپس سردبیری چندگاهنامه‌ طنز را عهده‌ دار شد.

نسین پس از مدتی به رشته داستان نویسی طنز روی آورده و در آن مطالب و انتقادات تند خود را به زبان گزنده طنز و با مهارت هرچه تمام تر بیان می کرد. وی موفق شد در رشته طنز ادبی دوبار جایزه بین ‌المللی طنز ایتالیا را از آن خود سازد. از او بیش از چهل اثر به جای مانده است که به زبانهای گوناگون ترجمه شده‌ اند و از میان آنها میتوان به کتاب های زن بهانه گیر، عروس محله، گردن کلفت، ویک خارجی در استانبول اشاره کرد.

درسال‌ های پایانی زندگی، عزیز نسین به مبارزهٔ روزافزون با آنچه نادانی و افراطی ‌گری میخواند پرداخت. او به آزادی بیان و حق انتقاد بدون چشم ‌پوشی از اسلام معتقد بود، این مهم منجر به مورد هدف قرارگرفتن وی از سوی گروه ‌های افراطی شد. عزیز نسین یکی از چهره ‌های نامدار ادبی جهان است که نوشته ‌های طنز او در بیشتر کشورهای اروپایی  طرفداران زیادی  دارد.

عزیز نسین نویسنده نوآوری پیشرو است. این نویسنده چیره دست با ساده نویسی وپشتکار و دید وروشنی که دارد، باتوانایی آثارناب به رشته تحریر در آورده است. عزیز زبان فرسودۀ ادبی را که دست وپاگیر بود کنار گذاشت وزبان سادۀ مردم را برگزید واز سرچشمۀ سرشار ادبیات ملی هم غفلت نکرد. همین دو نیکویی بزرگ بود که انگیزه شد که در چهار مسابقۀ بزرگ میان 75 کشور جهان مقام نخست را بدست بیآورد.

در شمار آثار به جا مانده از او این ها را میتوان نام برد: ما مردم تقلیدگری هستیم، پاداش پایان سال، برابر مقررات، بچه های آخرزمان، دلتان میخواهد میلیونر شوید، مهرورزی آتشین، زن وسواسی، ارزش بزرگواری، کلاه دامادی، مفتش پنهان و برخی دیگر.

این هم نمونه کلام او که ارمغان حضور شما عزیزان میداریم:       

نه به خواب

که به رویاهایم سفر میکنم

آنجا هر قدر بخواهم تجربه خواهم کرد

هرچه را که نتوانستم زمان بیداری تجربه کنم

همگی زیبا و جوان بودند

که به دروغ دوستشان داشتم یا دوستم داشتند

آخرین کسانی که خواهم دید آنان خواهند بود

سالهاست که نتوانستم در برابر محبت پایداری کنم

نه به مرگ

که به ابدیت سفر می کنم

آنجا هرقدر که بخواهم استراحت خواهم کرد

به اندازه هیچ وهیچ استراحتی که در زندگی نداشتم

بازهم، قلمم در دستم

کاغذهایم در مقابلم

سرم در آخرین خوابش فرو خواهد افتاد

سری که در سلامت هیچ خم نکردم    

 

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۵۳ ق.ظ توسط مصطفی اورهان  | 
اولویت نیکی به مادر...
ما را در سایت اولویت نیکی به مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mstafa بازدید : 123 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 19:26