نگاهی به ادبیات تعلیمی و ویژگی های آن

ساخت وبلاگ

ادبیات تعلیمی و آموزنده به آن دسته از آثار ادبی اطلاق می ‌شود که محتوای آنها آموزه ‌های اخلاقی، اجتماعی یا علمی بوده و به هدف تعلیم و تربیت آفریده ‌شوند. تعلیم و تربیت همواره یکی از نخستین دغدغه ‌های بشر بوده است و اصولاً رسالت پیامبران و نقش آن‌ ها در زندگی انسان ها برای رسیدن به این هدف بوده است.

به تدریج با پیدایش و تکامل ادبیات و تقسیم آن به انواع مختلف بسیاری از ادیبان بر آن شدند تا با درآمیختن ادب و آموزه ‌های پرورشی راه را برای رسیدن به این امر هموار کنند و بدین ترتیب ادب تعلیمی شکل گرفت.

منظور از ادبیات تعلیمی ادبیاتی است که نیک ‌بختی انسان را در بهبود خوی و خصلت اخلاقی او می ‌داند و خود را متوجه پرورش قوای روحی و تعلیم اخلاقی انسان می ‌کند.

ادبیات تعلیمی در معنای خاص خود شامل دستورالعمل‌هایی است که به آموزش یک فن یا هنر خاص اختصاص داشته باشد.

ولی به مفهوم عام ادبیات تعلیمی به آثاری گفته می شود که موضوع آن مسائل اخلاقی عرفانی، پند، اندرز، حکمت و امثال اینها باشد.

امروزه وقتی از ادبیات تعلیمی سخن می‌ گویند، منظور ادبیات تعلیمی به مفهوم عام آن است.

ناگفته نباید گذاشت که اکثر شاعران زبان دری در سرودن اشعار تعلیمی متأثر از اندرزنامه‌ هایی می باشند که در دوران ساسانیان نوشته شده اند. آفرین ‌نامه ابوشکور بلخی و کلیله و دَمنه رودکی که جز بیت ‌هایی پراکنده از آن ‌ها باقی نمانده است، از قدیم ‌ترین نمونه های منظوم ادبیات تعلیمی می باشد که در زبان دری به جا مانده است. نخستین اثر منظوم و مستقل فارسی در اخلاق، پندنامه نوشیروان است که بدایعی بلخی، معاصر سلطان مسعود، آن را سروده است.

در قرن پنجم هجری ناصر خسرو بلخی با سرودن قصاید طولانی در وعظ و حکمت، و بیان اعتقادات دینی و انتقادهای سخت اجتماعی از مشهورترین شاعران، در قلمرو شعر تعلیمی است. حدیقه الحقیقه نسایی، مخزن الاسرار نظامی، مثنوی مولوی و بوستان سعدی از زیباترین و پرمعناترین اشعار تعلیمی هستند که در آن‌ ها از داستان و حکایت و تمثیل برای بیان مفهوم استفاده شده و به شیوه پند و اندرز غیر مستقیم می باشد.

آنچه باعث رونق و شکوفایی و دوام ادبیات تعلیمی گردید، شکل گیری عرفان و تصوف در سرزمین ما بود. عارفانی که فرهنگ کناره ‌گیری از دنیا را پیش گرفته بودند، مرتب انسان‌ها را به ناپایدار بودن دنیا و گذرا بودن لذت ‌ها و غم‌ های آن متوجه می ‌ساختند؛ بنابراین عرفان عمده‌ ترین سهم را در ادبیات تعلیمی ما دارد.

از آنجا که مخاطبان شعر تعلیمی مردم عادی هستند زبانی که برای نوع ادبیات به کار برده شده، ساده و تا حد امکان قابل فهم همگان است.

عده ‌ای شعر تعلیمی را در برابر شعر ناب قرار داده ‌اند و معتقدند آموزش، وظیفه هنر نیست.

هر چند آثار منثور نیز به ادبیات تعلیمی پرداخته‌ اند و نمونه‌ هایی مثل قابوسنامه، گلستان سعدی، سیاست‌ نامه و برخی دیگر پدید آمدند اما در حوزه شعر نمونه ‌های هنری ‌تر و والاتر و درخشان‌تری از این نوع ادبی را می ‌توان دید.

به عنوان نمونه ابیاتی از مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی را برگزیده و تقدیم شما ابدوستان میداریم:

سجده نتوان کرد بر آب حیات

تا نیابم زین تن خاکی نجات

بر سر دیوار هر کو تشنه ‌تر

زودتر بر می‌ کند خشت و مدر

هر که عاشقتر بود بر بانگ آب

او کلوخ زَفت ‌تر کند از حجاب

او ز بانگ آب پر می تا عُنُق

نشنود بیگانه جز بانگ بُلُق

ای خنک آن را که او ایام پیش

مغتنم دارد گزارد وام خویش

اندر آن ایام کش قدرت بود

صحت و زور دل و قوت بود

وان جوانی همچو باغ سبز و تر

می‌ رساند بی دریغی بار و بر

چشمه‌های قوت و شهوت روان

سبز می‌ گردد زمین تن بدان

خانهٔ معمور و سقفش بس بلند

معتدل ارکان و بی تخلیط و بند

پیش از آن کایام پیری در رسد

گردنت بندد به حَبل مِن مَسَد

ابزارک تصویر

+ نوشته شده در چهارشنبه دهم اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۴۶ ب.ظ توسط مصطفی اورهان  | 

اولویت نیکی به مادر...
ما را در سایت اولویت نیکی به مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mstafa بازدید : 115 تاريخ : پنجشنبه 11 اسفند 1401 ساعت: 19:01