دریادبود از شاعر توانای زبان دری روانشاد یحیی جواهری

ساخت وبلاگ

یحیی جواهری شاعر و نویسنده نامدار کشور بنابر مریضی که عاید حالش گردیده بود روز سه شنبه هفته گذشته در ولایت بلخ جهان فانی را بدرود گفت. انالله و انا الیه راجعون

روانشاد یحیی جواهری در سال ۱۳۳۰ خورشیدی در شهر مزارشریف چشم به جهان هستی گشود. آموزش‌ های ابتدایی دوره مکتب را در زادگاهش و دوره تحصیلات عالی را در پوهنتون کابل در رشته حقوق و علوم سیاسی به انجام رسانید.

جواهری نظر به تمایل و علاقمندی خاص خودش به شعر و ادب در نخستین سال های   نوجواني به شعر روی آورد و سروده های زیبایی از تخیل و اندیشه شاعرانه اش تراوش یافت.

یحیی جواهری از شاعران پرکار و پرمخاطب زبان دری در روزگار ماست، که با اشعار و سروده های زیبایش در حوزه‌ شعر معاصر افغانستان تاثیر به سزایی داشته است.

او بیشتر شاعری بود غزل سرا، طوری که دیده می شود آمیزه قابل ملاحظه ای از عناصر سبک های کلاسیک در شعر هایش وجود دارد.

جواهری شاعری بود صوفی مشرب و متین سرشت و در عین حال کتابخوان، غزلیاتش دارای ظرافت و زیبایی خاصی است. او در گفتن درد قلبی خویش از دریچه‌‌ شعر و اعتراض به نابسامانی‌های جامعه صداقت و جسارت خاصی داشت.

از یحیی جواهری، کتاب‌ های تحت عناوین « شهر هزارچهره‌‌ من »، « فال و تماشا »،    « ماه در فنجان »، «الاغزل»، «آنسوتر از ستاره»، «خط اول عشق»، «انار چله ‌نشین»، « مبهم در موهوم »، « دیرآباد » و دو اثر دیگر آماده چاپ می باشد.

روانشاد یحیی جواهری، ازجمله شاعران وقلم‌ به‌ دستان معروف کشورما بود. فرهنگیان این سرزمین به‌ ویژه مردم ولایت بلخ، مجموعه ‌های شعری او را، غزلیاتی شیرین و شیوا و وی را شاعری با اسلوب و دارای جایگاه عالی فرهنگی در کشور میدانند.

این شاعر سخن ‌پرداز و نازک ‌خیال، خواست ‌ها و آرزوهای مردم ما را در اشعار و سروده هایش بازتاب می ‌داد؛ چنانچه خود باری گفته بود: «کار من در ارتباط با غزل است اما در حال حاضر، غزل در تنگنا قرار گرفته است. سرودن غزل در زمان کنونی بسیار دشوار است زیرا پیام اصلی غزل، عشق است اما در کشور، جنگ شدیدی جریان دارد و غزل‌ ها نمی‌ توانند پیامی عاشقانه ارائه دهند».

این شاعر فقید در حوزه ادبی و فرهنگی با کانون حکیم ناصرخسرو بلخی در ولایت بلخ نیز به شکل قلمی و مشورتی همکاری داشت و بیشتر اشعارش در ماهنامه «عقاب آزاد» به نشر رسیده است.

روانشاد یحیی جواهری درپای یک عمر خدمات ارزنده ادبی و فرهنگی سرانجام به دلیل بیماری که عاید حالش بود در شصت و نهمین سال حیاتش جهان فانی را وداع نموده و به جاودانگان پیوست. روحش شاد و یادش جاودانه باد!

از این شاعر توانا غزل زیبایی را برگزیده ایم که اینک ارمغان شما شعر دوستان میداریم:

از دست تو ای دل چه کشیدم تو چه دانی

جان کندم و دشنام شنیدم تو چه دانی

دنبال تو چون آب ازاین جوی به آن جوی

قشلاق به قشلاق دویدم تو چه دانی

دانم که تو دانی که هنوز عاشقت استم

این را که چه مقدار تپیدم تو چه دانی

آزاده درختم به شبیخون تبرها

نه آه کشیدم نه خمیدم تو چه دانی

همسایه به من سنگ زد و من به هوایت

زاین بام به آن بام پریدم تو چه دانی

چون یافت نشد شال گل سیب، برایت

پیراهن گلنار خریدم تو چه دانی

غیر از تو وآزاده ‌گی و عشق، دگرهیچ

از عالم و آدم نگزیدم تو چه دانی

+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۳۷ ب.ظ توسط مصطفی اورهان  | 
اولویت نیکی به مادر...
ما را در سایت اولویت نیکی به مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mstafa بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 19:26